کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

ناگهان یاد کسی از ذهنت میگذرد!

شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ق.ظ


سالها بعد...

زمانی که دیگر لا به لای موهای مشکی ات، رگه های سفید موج میزنند

ساعت هفت صبح

برای همسرت کرواتش را تنظیم میکنی و به آشپزخانه میروی.

آن روزها دیگر آنقدر کتاب نمیخوانی، آنقدر نمیخندی، دیگر زیر باران راه نمیروی و برای خودت چیزهای کوچک و قشنگ نمیخری...

احتمالا رویاهایت را برای خانواده ات کنار گذاشته ای و زندگی ات را جوری میگذرانی که شب ها زود بخوابی و صبح ها زود بیدار شوی...


در همان چندین لحظه که در آشپزخانه برای همسرت یک فنجان قهوه درست میکنی،

ناگهان یاد کسی از ذهنت میگذرد!

دیوانه ای از زمان دانشگاهت...

اسمش را هنوز یادت هست، خنده اش، صدایش...

یادت می آید که قهوه اش را تلخ میخورد، مثل خودت!

و تو میان تلخی و شیرینی میمانی،

انتخابت سخت میشود!

دستت را میبری زیر چشم چپت، قطره را به آرامی میگیری و پاکش میکنی، لبخندی میزنی و مثل همیشه برایش شکر میریزی...

همان لبخندت

کافی ست برایم...


| امیررضا لطفی پناه |

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۶/۲۰
  • ۶۹۶ نمایش
  • پروازِ خیال ...

امیررضا لطفی پناه

نظرات (۲)

واااای طفللکم
چقدر قانع:(

چقدر مظلوم...
پاسخ:
خیلــــــــــی :(
  • امیررضا لطفی پناه
  • سپاس از اشتراک گذاری متن 
    پاسخ:
    سپاس از نوشته ی خوب خودتون :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی