سرِ صبحی
دریا را تویِ یک فنجان گل سرخی ریختم و سر کشیدم
آفتاب را با آواز گنجشک های عاشق
وسط آسمانِ چشم هایم رقصاندم
سر صبحی صبح را خنداندم
آدم
تو را که داشته باشد
همه ساعت هایش سر صبحند
تازه و پر نور و بخیر...
| معصومه صابر |