کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

باید غمگین می شدم

يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ

 

باید غمگین می‌شدم، باید رنج می‌کشیدم، باید تمام اندوه جهان روی سرم آوار می‌شد تا بلند شوم و برای خودم کاری کنم.

باید تمام این‌ها اتفاق می‌افتاد، باید تمام این اشتباهات را می‌کردم و باید تمام این آسیب‌ها را می‌دیدم تا بیشتر تلاش کنم و خودم را از این مرداب آزارنده‌ی تکرار، بیرون بکشم.

بدون رنج نمی‌توان به قله رسید و بدون اندوه، نمی‌توان رشد کرد.

من باید تاریکی مطلق را پشت سر می‌گذاشتم تا به نور برسم و باید این محدودیت را به جان می‌خریدم. من باید می‌شکستم و از هم می‌پاشیدم تا نور، راهی برای ورود به من داشته‌باشد.

من باید گم می‌شدم، باید مسیرهای تازه‌ای را تجربه می‌کردم و باید به مقصدهای دورتری می‌رسیدم. من باید تنها می‌ماندم و باید از این سنگلاخ ناگوار عبور می‌کردم.

من قدرتم را در محدودیت یافتم، در تنهایی، در سکوت و در تمام چیزهایی که مرا رنج می‌داد.

من بی دفاع بودم، غمگین، ساکت، و سرشار از تنهایی مرموزی که در همه حال، با من بود.

 

| نرگس صرافیان طوفان |

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۳/۰۶/۱۸
  • ۱۳۵ نمایش
  • پروازِ خیال ...

نرگس صرافیان طوفان

نظرات (۲)

سلام و احترام پستی که گذاشتی خیلی ازش خوشم اومد و همیشه وبلاگتو دنبال میکنم خواستم فقط ازت تشکر کنم و گفتم اگه امکانش بود سایت منم یه نگاه بنداز اینم آدرسشه ممنونتم 

https://bionumbers.hms.harvard.edu/bionumber.aspx?id=117357

پاسخ:
سلام
ممنونم بابت حضورتون و نظری که گذاشتین
میتونم بدونم سایتتون راجع به چیه؟

دردِ مکرر است، تنهایی من...

ما با همانِ تنهایان، خودخواسته گندم خورده‌ایم تا از بهشت بیرون بیاییم.

پاسخ:
چه غم انگیز :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی