کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۶۲۴ مطلب با موضوع «شاعران زن» ثبت شده است

پستچی ها

۲۴
فروردين


قوی ترین مردان جهان 

پستچی ها هستند 

که نمی دانند 

چه حجم عظیمی از درد و اندوه را 

با خود حمل میکنند 

از آن ها قویتر تویی 

که میتوانی 

تنها با چند کلمه

 کمر مرا بشکنی...


| مژگان عباسلو |

  • پروازِ خیال ...

پیامبری مونثم

۲۲
فروردين


پیامبری مونثم

با موهای روشن کوتاه

و اندوه های  تاریک بلند

تا می توانید 

به من ایمان نیاورید!

من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام

جایی که فرشته های زیبای زیادی دارد

به درد زنان نمی خورد.

تا می توانید 

به من بخندید

و به اندوههایتان

حتی تا نمی توانید هم بخندید.

جهان اتفاق خنده داری بیش نبوده

و قبر پدرانمان را اگر بشکافیم

نیششان تا بنا گوش باز است.


| رویا شاه حسین زاده |

  • پروازِ خیال ...

فرشته ی من

۲۲
فروردين


وقتی تو

دست من و 

ثانیه ها را می گیری

چشم هایم را می بندم

یک نوک پا

به دیدن خدا می روم

ناغافل صورتش را می بوسم و آرام به گوشش می گویم:

چه خوب که حواست نبود و

این فرشته را روی زمین

برای من

جا گذاشتی...!


| دریا شهریاری |

  • پروازِ خیال ...


امروز که اولین نسیم بهاری

تداعی نفسهایت شد

فهمیدم 

هنوز هم 

فراموشت نکردم

هنوز هم 

یادت مثل زلزله ای ویرانگر خرابم می کند

هنوز هم 

دنبال قاصدکی هستم تا تو را آرزو کنم

هنوز هم 

اصلا بگذار ساده بگویم 

هنوز هم عاشقت هستم


| مهدیه تهرانچی |

  • پروازِ خیال ...


ما در شرایط مشابه

زندگی های مشابه

و اتفاقهای مشابه

غصه های نامتشابهی داشتیم

و با بغضهای شبیه به هم 

گریه های متفاوتی

که زندگی بر هر کداممان 

جور تازه ای سخت گرفته بود

سخت.

گذشتیم اما

شاید هم نه

ایستادیم 

تا اتفاقها و زمان از رگ و ریشه مان بگذرد

حالا

غروب فروردین است

کوهها دارند پیش می آیند 

که بایستند در مقابل خورشید 

من 

و این ماهی قرمز جامانده از هیاهوی اسفند 

خیره می شویم به هم

تا در نگاهی شبیه به هم 

قطعا به چیزهای نامشترکی فکر کنیم

رو بروی هر دوی ما هرچند

گلدان بنفشه ی مشترکی هست 

که نمی دانیم

بهار او را به ایوان آورده

یا او بهار را


| رویا شاه حسین زاده |

  • پروازِ خیال ...


دلم میخواست پیانو بلد باشم.

دلم میخواست انگشتام بلغزه رویِ کلیدای ِسفید و مشکیِ پیانو و برات عشق بنوازم.

میدونی، یه وقتایی واژه ها جواب نمیدن.

هرچقدر بگم دوستت دارم هرچقدر بگم دلم تنگه بی فایدس.

چون یه مشت حروف لعنتی ان که دستشون به هیچ جایی بند نیست.

هرچقدرم سفت تو بغلم فشارت بدم طوری که صدایِ استخوناتو بشنوی بازم جواب نمیده. 

این حجم از احساس فقط کلیدایِ پیانو رو میخواد. فقط نواختن میخواد. فقط خوندن میخواد ..

" عشقت غمِ دیرینه ام .. "

این حجمِ از دلتنگی صدایِ تو رو میخواد وقتی آروم باهام زمزمه میکنی.

میدونی

کاش من پیانو بلد بودم ...


| فاطمه خرازی |

  • پروازِ خیال ...


دلم می‌خواهد

یک میس‌کال باشم برایت

شماره‌ای که سیوش نکرده‌ای

زیر لب تکرارم کنی

به یادم نیاوری 

دلم می‌خواهد

بی‌ اجازه‌ی تو

پادشاهی کنم

در ناخودآگاهت!


| سارا محمدی اردهالی |

  • پروازِ خیال ...


هر صبح

بوی تو می دهد پیرهنم 

بس که

تمام شب

تنگ در آغوش

گرفته ام

خیالت را ...


| هستی دارایی |

  • پروازِ خیال ...


به کوه

به دشت

به بیایان 

به باغ همسایه 

به هر کجا قدم گذاشتم

یکى داشت

به عشق کسی ، چیزی، جایی، آرزویی سبزه ها را گره مى زد

خدای من!!!

آدمها پر شده اند از گم کرده ها

کدام سیزده قرار است روزگار خالی ما بدر شود؟


| نیکى فیروزکوهی |

  • پروازِ خیال ...


سالهاست 

برای رسیدنمان

سبزه ها را گره می زنم؛

افسوس! 

نه دست هایمان در هم گره خورد ،

نه نگاه هایمان !

گره فقط درکارمان افتاده است...!


| مینا آقازاده |

  • پروازِ خیال ...


مادرم همیشه میگفت 

هرگز 

تمام خودت را 

برای هیچ مردی خرج نکن !!

من اما 

خساست مادرم را به ارث نبرده ام 

حیف ...!

شاید حالا 

کمی از خودم 

ته جیب هایم باقی مانده بود 


| هستی دارایی |

  • پروازِ خیال ...


میروم

بغض خواهی‌ کرد

اشک‌ها خواهی‌ ریخت

غصه‌ها خواهی‌ خورد

نفرینم خواهی‌ کرد

دوست ترم خواهی‌ داشت

یک شب فراموشم میکنی‌

فردایش به یادت خواهم آمد

عاشق تر خواهی‌ شد

امید خواهی‌ داشت

چشم به راه خواهی‌ بود

و یک روز

یک روزِ خیلی‌ بد

رفتنم را  برایِ همیشه

 باور خواهی‌ کرد

ناامید خواهی شد

و من برایت چیزی خواهم شد

مثلِ یک خاطر ه ی دور

تلخ و شیرین ولی‌ دور ... خیلی‌ دور

و من در تمام این مدت

غصه‌ها خواهم خورد

اشک‌ها خواهم ریخت

خودم را نفرین خواهم کرد

تمام لحظه‌ها به یادت خواهم بود

و امید خواهم داشت به  پایداریِ عشق

و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست

 نخواهی فهمید 

درکم نخواهی کرد

 صحبت از عاشق بودن نیست ... صحبت از عاشق ماندن است

گاهی‌ برایِ اثباتِ عشق باید رفت ... خودم از رفته گانم .


| نیکی‌ فیروزکوهی |

  • پروازِ خیال ...

دوش

۰۶
فروردين


دوش

اختراع غمگین‌ترین انسان خوشبخت جهان بود

وقتی بازوانی نداشت برای در آغوش گرفتن

و زانویی برای زیر سر گذاشتن

و شانه‌ای برای اشک ریختن

وقتی همه فکر می‌کردند او خوشبخت‌ترین انسان روی زمین است

به دوش پناه برد

و ساعت‌ها بدون اینکه کسی بفهمد زیر سایه‌اش بارید

حالا

ما از نسل همان انسان خوشبخت جهانیم

و مدت زیادی ست

که هر شب دوش می‌گیریم...


| مژده مقیسه |

  • پروازِ خیال ...


نمی خواهم خاطره ای دور باشم در ذهنت

که هر سال

وقت فوت کردن شمع های روی کیک !

زنده می شود ...

نمی خواهم زنی باشم

که لبهایش از فرط نبوسیدن ترک برداشته

و برای غربت کاکتوسهای پشت پنجره !

گریه میکند ...

دامنم را پر می کنم از بهار

و شیراز ، شیراز برایت نارنج می بارم

و با عطر وحشی ام

دیوانگی ات را از قفس آزاد می کنم !

 و می چرخانم در شهر ،

برایم سعدی بخوان

وعشق را در تنم رهاکن

شبیه باد که روسری ام را با خود برد ....


| الینا نریمان |

  • پروازِ خیال ...


هر صبح که بیدار میشوم 

با چند زن ملاقات میکنم !!


-زنی که با بی میلی 

ازتخت بیرون می آید و

پسرک زیبایش رادرخواب میبوسد و 

حاضر میشود که برود تا عصر دنبال نان !


-زنی که ظرف میشورد 

و هی گرد میگیرد و 

همیشه فکر میکند 

چقدر همه جا خاک نشسته !


-زنی که لیست مینویسد و

زنبیل برمیدارد و میرودخرید 


-زنی که از کله ی سحر تا انتهای شب 

در سرش شعر میبافد و

مینویسد و مینویسد و باز خط میزند !


زنی که میخندد،

زنی که میگرید،

زنی که میجنگد،

زنی که میشکند،

زنی که میزاید، 

زنی که میمیرد ...

و زنی که عاشق توست 

هاااااای زنی که عاشق توست ...

بین خودمان باشد 

من او را از همه بیشتر دوست دارم !!

ازهمه زیباتر است 

وقتی با فکر تو لبخند میزند 


| هستی دارایی |

  • پروازِ خیال ...


گاهی که نه 

همیشه 

به چیزی بیشتر از شنیدن 

دوستت دارم محتاجم !

به چیزی شبیه ؛

آسوده چشم باز کن 

هنوز هستم ...


| هستی دارایی |

  • پروازِ خیال ...


چقدر به چشم من آشنایید !!!

من شما را جایی ندیده ام؟

قبلا

بعدا؟

صف نان؟

اتوبوس؟

شاید هم الست

وقتی خدا از ما 

سوگند می گرفت

که فراموشش نکنیم.

_از خدا پنهان نیست

از شما چه پنهان_

من گاهی فراموشش کرده ام

مثلا همین حالا 

که دارم فکر می کنم

این چشمهای خیس را

کجا دیده ام قبلا

صف نان؟! یا 

یا در صورت خداوند؟!


| رویا شاه حسین زاده |

  • پروازِ خیال ...


بلاتکلیف تر از اسفند دیده ای؟

معشوقه ی زمستانست

اما عطر بهار را به پیراهنش می زند

بلاتکلیف تر از من دیده ای؟

دلتنگی ات که به جانم می افتد

دستم به سمت تلفن می دود

اما به شخصی دیگر زنگ می زنم


| مهسا مجیدی پور |

  • پروازِ خیال ...


بوی لباس های تو این روزهای سال

عطر شکوفه های انار است و پرتقال


این جا نشسته ام لب ایوان و خسته ام

در من فشرده ی همه ی ابرهای سال


تنگ بلور آب و دوتا ماهی سیاه

مانند چشم‌های زلال تو بی‌خیال


قند و سکوت در دهنت آب می شود

فنجان تو پر است از این واژه های لال


مثل همیشه می رسد این روزها فقط

از تو به من ملامت و از من به تو ملال


بوی شکوفه ها همه جا را گرفته است

با خاطرات تو همه ی روز و ماه و سال


آه ای بهار ! پنجره ی خانه را ببند

بگذار تا نفس بکشم در زمان حال


| شیرین خسروی |

  • پروازِ خیال ...

دلخوشی

۱۲
اسفند


می باید اندکی

" دلخوشی "

برای روزهای 

مبادا کنار می گذاشتم !

مثل همین روزها 

که برای تکاندن این خانه،

به چیزی بیشتر از 

وسواس زنانه محتاجم...


| هستی دارایی |

  • پروازِ خیال ...


هر روز

انرژی زیادی صرف می کنم

تا باورم نشود رفته ای

مثلا هر روز

رو به آینه می ایستم

رژ قرمز میزنم

تا پر رنگ تر ببوسمت..

لبخند هایم را گول می زنم

و وقتی نگاهم، به جای خالی دست هایت

روی شانه هایم می افتد

بغض هایم را تهدید میکنم

که اگر بشکنند

دیگر هیچوقت بر نمیگردی..

هر روز..

کفش هایم را میپوشم..

و به خودم قول میدهم امروز تورا ببینم!

هرشب..

به تو شب بخیر میگویم

 و تظاهر میکنم

سرباز برنگشته ی جنگی هستی

که هنوز تمام نشده

که دوستم داری..

که جیب سمت چپ سینه ات

عکس کوچکم را بغل کرده است..

بعد باور هایم را میگذارم زیر بالشم

غلت میزنم  تا گریه هایم را نشنوی

به کسی نگو مخاطب شعر های غمگین من تویی!

شرم دارم زنی بفهمد

مرا در آغوش گرفته ای و عاشقم نشدی!


| اهورا فروزان |

  • پروازِ خیال ...

دلهره

۲۹
دی


بعد از رفتنت

نسبت به هر چیزی دلهره دارم!

به باز شدن در

زنگ تلفن

پیامک گوشی

صدای آشنا

نم باران

راه همیشگی

دلهره هایی که

هیچ کدامشان

تو نیستی..


| مریم قهرمانلو |

  • پروازِ خیال ...

دلتنگی

۱۳
دی


دلتنگی

دلتنگی

دلتنگی

این بی قراریِ مزمنِ دامن گیر

این مرگ نمایِ بی پایانِ نفس گیر

دایه ی مهربان تر از مادر شده..

آغوش گشوده بلعیده مرا..

درست از ساعتی که رفتی..


| مهدیه لطیفی |

  • پروازِ خیال ...


صبح جمعه ات به خیر

هر کجا هستی، به یاد من باش

من با تو چای نوشیده ام،

سفرها کرده ام،

از جنگل، از دریا،

از آغوش تو شعرها نوشته ام

رو به آسمان آبی پر خاطره

از تو گفته ام، تو را خواسته ام

آه ای رویای گمشده!

هر کجا هستی صبح جمعه ات به خیر...


| نیکی فیروزکوهی |

  • پروازِ خیال ...