عجیب و نجیب و شریف و حریف
تمام تو تعبیر این واژه هاست
بدون تو بودن، غلط کردنه
بدون تو اصلا جهان اشتباست
| علیرضا آذر |
به تکرار یک فصل دائم رسیدم
زمستان
اولین حربه زنهاست نفسهای عمیق
بعد از آن مات شدن مثل وقار تندیس
بعدش آرام شدن، حرف شدن، بغض شدن
آخرین حربه زنهاست دو تا گونه خیس
من به تعبیر خواب مشکوکم
هر کسی خواب عشق را دیده ست
صبح فردای غرق در کابوس
رو به دستان قبله خوابیده ست
| علیرضا آذر |
کاسه شعر من از دست تو افتاد و شکست
عاشقان فرصت خوبیست، غزل جمع کنید ...
آدم که عاشق شد
گرما نمیفهمد
من، من نمیفهمد...
طوفان نمیفهمد
سرما نمیفهمد
چیزى نمیفهمد
اصلا نمیفهمد...!
برایت قهوه میریزم،
تو از من آب میخواهی
به چَشمت شعر میکارم
ولیکن خواب میخواهی
مسیرِ مستقیمی را
نشانَت میدهم اما
پُر از آشفتگی هستی
تو پیچ وُ تاب میخواهی..
این خاصیت عشق است باید بلدت باشم
سخت است ولیباید درجذر و مَدَتباشم
هرچند که بی لنگر، هرچند که بیفانوس
حکم آنچه توفرمایی ، ایخانوم اقیانوس
مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز
مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز
من خرابم بنشین زحمتِ آوار نکش
نفست باز گرفت این همه سیگار نکش ..
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است
قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش
هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش