کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مانگ میرزایی» ثبت شده است

ترس نبودنت

۰۱
ارديبهشت


شده اونقدر از نداشتنش بترسی که به خودت جرات عاشقی کردن تو لحظه‌هایی که کنارشی، ندی؟

هربار بیای دستاشو بگیری با خودت بگی نه! خاطره نسازم که بعدا خاطره‌ها دمارمو درنیارن...

هربار بیای باهاش رویا بسازی و واسه فرداها نقشه بکشی، جلوی خودتو بگیری که نه! اگه رویا بسازم و فردا بدون اون بیاد دنیام به آخر می‌رسه...

من از ترسِ نبودنت، چقدر نگاهت نکردم. چقدر بهت فکر نکردم. چقدر جواب حرفاتو ندادم. چقدر دوستت دارم گفتناتو نشنیده گرفتم. چقدر حس خوب خوشبختی و عاشقی رو از دلم دزدیدم. چقدر فرار کردم از تو و فکر کردن بهت، تو روزایی که با تو بودم!

از فکرِ اینکه بخوامت و نشه، از فکر اینکه بخاطر عشقت به تمام عشقای دیگه "نه" بگم و شانسِ یه دل سیر دوست داشته شدنو هزاربار از خودم بگیرم، نمی‌تونستم دلمو با خاطر جمع بسپرم به حرفات از فکر اینکه نکنه حرفات همیشه حرف بمونه...

ترس خوره شد و افتاد به جونِ عشقِ توی دلم. ترس دستای بی‌رحمشو گذاشت بیخ گلوی احساسم و هی بهش گفت نفس نکش! نفس نکش! نفس...

من هنوز عاشقت بودم. من هنوز عاشقت هستم. من فقط ترسیده بودم. من فقط جای عشق خودمو سپرده بودم به دستای ترس!

ولی به قول خودت فردا هرچی‌ام بشه، وقتی امروز همو بلدیم بسازیم چرا نسازیم؟ چرا جلوی همدیگه رو بگیریم و دوستت دارم گفتنای همو نشنویم و بوسه و آغوش همو نپذیریم و از هم فرار کنیم؟

چرا امروز فرار کنیم از خوشبختی‌ای که هست اما ما برای فرداها می‌خوایمش؟

عشق امروز در خونه‌مونو زده! درسته بهش بگیم برو فردا بیا؟ هی هرروز همینو بگیم؟ پس اون فردای عاشقی کردنا کی برسه از راه؟

کی ما علاقه‌ها و حرفا و رویاهای همو باور کنیم پس؟


| مانگ میرزایی |

  • پروازِ خیال ...


عاشقت نشده‌ام که نداشته باشمت، که بگذارم بروم، که رفیق نیمه راه باشم.

عاشقت نشده‌ام که رویاهایت را با جان طلب نکنم و در غم و لبخندت شریک نباشم.

عاشقت نشده‌ام که ذوقت را موقع شعر خواندن و گل خریدن و شمع روشن کردن نفهمم و حال عاشقانه‌ات را با بوسه و آغوش نخرم.

عاشقت نشده‌ام که بنویسی و نخوانم، بزنی زیر آواز و مست نشوم، از آینده بگویی و بگویم هیس!

من عاشقت شده‌ام که عاشقت کنم، که عاشقت بمانم.

من تو را برای آنچه که هستی، برای گریه و لبخندت دوست می‌دارم و در این دنیا هیچ چیز برایم عزیزتر از صدایت وقتی که شعر می‌خوانی، کلماتت وقتی که می‌نویسی، نگاهت وقتی که به چشمان من است، دستانت وقتی که شمعی روشن می‌کند، و قلبت وقتی که به من گلی هدیه می‌دهد نیست.

برایم سعدی بخوان تا رفیق این همه سال عاشقی‌مان باز بگوید که من بی روی تو آرامم نیست. که من از عهد آدم تو را دوست دارم و تو از همان وقت که توی بهشت بوسیدمت، عاشقم شدی.

تو عشق اول و آخر منی و من جنون اول و آخرت.

به آخرش فکر نکن، چون این قصه پایان ندارد. چون از ازل تا ابد عشق آن اتفاقی‌‌ است که بین و تو میفتد.


| مانگ میرزایی |

  • پروازِ خیال ...

من کنارتم

۱۲
شهریور


دوست داشتن اگر دوست داشتن باشه،

برمیگردی بهش میگی:

ببین من نمیخوام هیچوقت، سرِ هیچ تصمیمی، قید دلت و دلخواهتو بزنی بخاطر من. من نمیخوام اونی باشم که محدودت میکنه و سد میشه بین تو و رویاهات...تو و باورات.

من میخوام اونی باشم که هرجا گیر کردی روم حساب کنی. هرجا کمک خواستی بدونی هستم. هرجا سنگ صبور واسه غصه‌هات خواستی بدونی هستم. هرجا تنها بودی بدونی هستم که از تنهایی درت بیارم.

دوست داشتن اگر دوست داشتن باشه آدم وامیسته کنارش و میگه برو راه رویاهاتو من کنارتم.

کسی که واقعا یکیو دوست داره هیچوقت وانمیسته مقابلش بگه جز من و آغوشم مقصد نداشته باش. جز دلخواسته‌هام به چیزی نرس.

عاشق خودخواه نمیشه!

دوست داشتن واقعی اگر باشه تو هر کاری میکنی که اون همونی باشه که میخواد...نه اونی که تو میخوای!


| مانگ میرزایی |

  • پروازِ خیال ...