کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی اشرفی» ثبت شده است

جنگ های بزرگ

۱۶
شهریور


به من گفت:

به خاطر بسپار

نام کسانی را که با آن ها جنگیده ای

و بگو با کدام اسلحه

زیباتر خواهی جنگید


به او گفتم:

من برای جنگ های کوچک

تفنگ را انتخاب می کنم

و برای جنگ های بزرگ

زن را...


| مهدی اشرفی |

  • پروازِ خیال ...


امسال هم نبودی

و شمع های روی کیک را

بادی که از دهان عکس تو می آمد

خاموش کرد


بگو دوستانم بیایند

و جنازه ی این زندگی

جنازه ی این همه دوست داشتن را

از این خانه بیرون ببرند.


| مهدی اشرفی |

  • پروازِ خیال ...

زن زیبا

۱۹
تیر


چه طور می تواند

این همه زیبایی را

با خود حمل کند

آن زن؟

چه طور می توانم...؟

یک آغوش بیشتر ندارم

برای در آغوش کشیدنِ این همه زیبایی

چند نفر باید بشوم؟


| افراد / مهدی اشرفی |

  • پروازِ خیال ...

من نیستم

۰۱
تیر


دزدی

همه ی من را دزدیده است

لباس های مرا می پوشد

به خانه ام می رود

هیچ کس باور نمی کند من نیستم

تلویزیون را روشن می کند

چای مرا می نوشد

کتاب هایی را که نخوانده ام می خواند

و طوری رفتار می کند

که باور نمی کنم من نیستم


دزدهای دیگری هم هستند

راه افتاده اند در زندگی دوستانم

طوری که نمی توانم

از آن ها تشخیص شان بدهم

تنها مجبورم

مجبورم

دوست شان بدارم

مثل کودکی

که دستِ تنها عروسکش جدا شده

و مجبور است

به اندازه عروسکی سالم

آن را دوست بدارد.


| اتاق پرو / مهدی اشرفی |

  • پروازِ خیال ...


در آغوشم راه برو 

و موهایت را 

در باد پریشان کن 

این پرچم های سیاه را 

که سال ها بعد 

صلح، سفیدشان خواهد کرد

موهایت را رنگ بزن

تا زیبایی

با پیراهن های دیگرش

به خیابان بیاید.


| مهدی اشرفی |

  • پروازِ خیال ...


می ترسم از زنان زیبا

بیشتر

از زن های زیبایی

که نام هایی زیبا دارند


می ترسم از زندان

بیشتر

از زندان هایی

که نام هایی زیبا 

بر آن ها گذاشته باشند


مثلا همین دریا

که زندانی ست 

با میله هایی از آب


می ترسم این خشکی

ادامه ی همان دریا باشد

و ما سال ها

در زندانی زندگی کرده باشیم

که تنها

وقتی باران می آید 

میله هایش را می بینیم


| مهدی اشرفی |

  • پروازِ خیال ...


در عکس های تکی ات 

در عکس های دسته جمعی 

حتی در عکس های رادیولوژی 

تنهایی ات معلوم است 


با قلبی 

که کتابی ست غیر قابل چاپ 

که در قفسه ی سینه ات 

از آن نگهداری می کنی 


چشم هایت اما

 هنگام خواب

دو چمدان سنگین 

که مسافری 

برای سفری دور بر می دارد 


در بیداری هر کدام شان 

چاه نفتی ست در خاور میانه 


یا دو رودخانه

که سال هاست 

تنهایی موازی شان را 

در آینه 

آرایش می کنند...


| مهدی اشرفی |

  • پروازِ خیال ...