کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کیانوش خان محمدی» ثبت شده است

صدایم کن

۲۱
خرداد


اگر تو نامم را صدا نزنی

صداهایی که می شنوم

چه فرقی خواهند داشت با سکوت؟

اگر تو نامم را صدا نزنی

چه فرقی خواهم داشت

با آن ها که هرگز به دنیا نیامده اند؟

چه فرقی خواهم داشت با دیگران؟

چه فرقی خواهم داشت با خودم؟

صدایم کن

صدایم کن تا بدانم چه کسانی نیستم!


| کیانوش خان محمدی |

  • پروازِ خیال ...


برق رفته بود

از تاریکی استفاده کردم

تا جای خودم را با تو عوض کنم

صبح،

نان تازه خواهی خرید

و مرا دوست خواهی داشت...


| کیانوش خانمحمدی |

  • پروازِ خیال ...


نمی دانستیم

اما نقص عضوی مادرزادی در ما بود 

دست های تو از شانه های من روییده بود

و دست های من از شانه های تو 

روزی که فهمیدیم

به هم لبخند زدیم

همدیگر را در آغوش کشیدیم

و همه چیز مرتب شد ...


| کیانوش خان محمدی |

  • پروازِ خیال ...

به موقع نگفتم

۰۳
اسفند


من که هر وقت عجله‌ای در کار بود

کلید را در جیبم پیدا نمی‌کردم،

طبیعی بود اگر جمله‌ی "دوستت دارم" را

به موقع در دهانم پیدا نکنم!

تو مثل تمام معشوقه‌های دنیا

دیرت شده بود و باید می‌رفتی،

رفتی،

و من بعد از رفتنت بارها گفتم دوستت دارم،

بارها و بارها ...

مثل دیوانه‌ای که رو به خیابان ایستاده،

و کلید را مدام در قفلی می‌چرخانَد که نیست...


| کیانوش خان محمدی |

  • پروازِ خیال ...

روزهای نبودنت

۱۰
فروردين


روزهای نبودنت را طوری میگذرانم،

که حتی زمان به عبور خودش شک کند.

مثل مسافری که از پنجره ی قطار ِ در حال حرکت،

قطاری که ایستاده را میبیند.

تنها نگرانم این لحظه ی متوقف،

در حقیقت ِ تو سالها طول بکشد.

با چشمهایی ضعیف و قلبی ضعیف تر برگردی،

گمان کنی من جوان مانده ام.

برای تکاندن ِ خاک، بر شانه ام بزنی

و فرو ریختنم تو را بترساند.


| کیانوش خان محمدی |

  • پروازِ خیال ...