به کوه
به دشت
به بیایان
به باغ همسایه
به هر کجا قدم گذاشتم
یکى داشت
به عشق کسی ، چیزی، جایی، آرزویی سبزه ها را گره مى زد
خدای من!!!
آدمها پر شده اند از گم کرده ها
کدام سیزده قرار است روزگار خالی ما بدر شود؟
| نیکى فیروزکوهی |