کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

سر راهش دوباره دام گذاشت

شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ب.ظ


١)

باز او را نشاند پیشِ خودش

سر راهش دوباره دام گذاشت

قهوه آورد زن، تعارف کرد

مرد برخاست، احترام گذاشت! 


زن به چشمان مرد خیره شد و

زیر لب گفت: دوستت دا...بعد

قهوه اش نیمه کاره بود که رفت

جمله را باز ناتمام گذاشت...


٢)

مرد مهمان نواز خوبی بود

خانه را باز آب و جارو کرد

پرده ها را کنار زد، خندید

چای تا دم کشید، شام گذاشت!


حرفها،بوسه ها حرام شدند

شمع ها پشت هم تمام شدند

نیمه شب بود،زن نیامده بود

پشت هم زنگ زد،پیام گذاشت! 


چای ها یک یک از دهان افتاد

ماه کم کم از آسمان افتاد

صبح شد، آب ریخت،در لیوان

چند تایی دیازپام گذاشت! 

٣)

شاعر از رنجِ متن بیرون بود

خواست یک جزءِ داستان باشد

بعد زل زد به بیتِ بالایی

روی این سطر نردبام گذاشت!


از ردیفِ گذاشت بالا رفت

خانه ی مرد، بیتِ سوم بود

چند تا سرفه کرد اولِ سطر

تهِ خط چند تا سلام گذاشت


گفت:این سیب سهمِ دست تو نیست

دستِ کم توی شعر،محکم باش

بی تفاوت به رنگِ قافیه شد

داد زد: کم نیار! آدم باش! 


مرد را سطر بعد پیدا کرد

خواست این شعر را نجات دهد

مگر آن زخمِ کهنه فرصت داد؟

مگر این گریه ی مدام گذاشت؟


| حامد ابراهیم پور |

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۷/۱۰
  • ۹۷۷ نمایش
  • پروازِ خیال ...

حامد ابراهیم پور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی