کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

تو را نداشتم

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۱۹ ب.ظ


تو رو به رویم نشسته بودی. به عقربه های ساعت مچی ات نگاه میکردی، اما به من نه.

 تو رو به رویم نشسته بودی. به ترافیک های همت فکر میکردی ،اما به من نه. 

تو رو به رویم نشسته بودی، سناتورها غمگین بودند! تو حواست به غمگینیشان بود ، اما به من نه.

ما دیگر آن دو دیوانه ی خیابان انقلاب نبودیم، که باران روی سرشان می بارید و کتاب های دستفروش ها را با عجله زیر و رو می کردیم. ما دیگر آن دو دیوانه نبودیم ،که آن روز لعنتی دست های یکی شان بوی مگنولیای سفید می داد و چشم های آن یکی،خودکشی پسر بچه ای را توی مترو دیده بود.

آن روزهای دور تو می رفتی. سرم را گذاشته بودم روی کوله پشتی ِ رنگ و رو رفته ای  که کرم پودر ها جا می ماندند رویش. تو می رفتی!  وی آی پی ها می گفتند خداحافظ  و با خودم فکر می کردم، ترمینال های شماره ی پنج چند بار دیگر تورا با خودشان می برند؟!

ما دیگر شبیه گذشته نبودیم. حتی گذشته شبیه ما نبود. تو دست هایی داشتی که زیر بند ِ ساعت های نقره ای اش،بوی عطرهایی جا می ماند که هر میلی اش قیمت اشک هایم را داشتند. 

تو حالا در ویندو استیس های ایرباس می نشستی و دیگر هیچ وقت ترمینال های شماره ی پنج ِ ایستگاه اتوبوس را، و دیگر هیچ وقت کوله پشتی های رنگ و رو رفته ای که بوی کرم پودر و گریه می گرفت را به یاد نمی آوردی.

تو سقف ماشینت را بر می داشتی و تف می انداختی توی ِ ترافیک همت! تو سقف ماشینت را برمیداشتی و چشم هایت دیگر، خودکشی متروی ولی عصر را نمی دید. تو سقف ماشینت را بر می داشتی و من دیگر،چشم هایی نداشتم که  از پشت میله های بلند ِ نیزه دار به تو لبخند بزنند.

تو رو به رویم نشسته بودی. به عقربه های ساعت مچی ات نگاه میکردی، اما به من نه. تو رو به رویم نشسته بودی و فهمیدم بیشترین فاصله ای که آدم می تواند تجربه کند، نداشتن دست های کسی در آن طرف ِ میزهای چوبی ست. دست هایی که لیوان های لیموناد را بالا می برند و حواسشان به غمگینی سناتورها هست،اما به تو... نه !


| الهه سادات موسوی |

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۵/۱۱/۱۱
  • ۵۰۷ نمایش
  • پروازِ خیال ...

الهه سادات موسوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی