کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

دلیلش تویی

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ


یه بار نسرین بهم گفت:«نمیخوای این لگن رو عوض کنی یه چیز بهتر بخری؟» و بعد اشاره کرد به موتور خسته و بی قیافه ی من. من بهش گفتم:«دلیل اینکه یه وسیله ی بهتر نمیخرم اولیش پوله» دومیشو نسرین نپرسید، منم نگفتم. 

ولی دلیل دومش خود تویی. دلیلش دستاته که از ترس اینکه نیفتی، هربار قفل میکنی دور شکمم. بعد مجبور میشی سرتو بذاری روی شونه هام که باد به صورتت نخوره. در گوشم هی حرف بزنی و حرف بزنی که حوصله ت سر نره. منکه نمیشنوم چی میگی راستش. من ولی فقط صداتو گوش میدم. قبل از تو از همه ی دست اندازهای شهر بدم میومد. ولی حالا هر دست اندازی یه فرصته برام. فرصت اینکه من محکم موتورو بزنم توی دست انداز و تو محکمتر بغلم کنی. 

هر دفعه هم که میرسونمت دانشگاه بهم میگی:«من همین مسیر از خونه تا دانشگاه رو با بابام ده دیقه ای میام ولی با تو بیست دیقه طول میکشه» بعدم کوله تو میندازی روی دوشت و با عصبانیت میری.

تو فکر میکنی چون موتورم لگنه بیشتر طول میکشه. ولی من هربار از یه مسیر طولانی تر میبرمت که بیشتر برام حرف بزنی، بیشتر بغلم کنی. تو که نمیفهمی، تو آخه همیشه سرت رو شونه هامه که باد تو صورتت نخوره.


| محمدرضا جعفری |

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۴/۳۱
  • ۶۴۲ نمایش
  • پروازِ خیال ...

محمدرضا جعفری

نظرات (۱)

سلام ، زیبا و جالب بود ، ممنونم :))
پاسخ:
سلام
خواهش میکنم
ممنون از خودتون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی