کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد یغمائی» ثبت شده است


آبان ، زنی بی پروا ، در آستانهٔ سردرگمی ، سرخ و سفید و بلند قد ، با دامنی کوتاه و پیراهنی نیمه باز...

آبان ، زنی با مچ های لاغر و گونه های گود افتاده ، بی تاب ، هراسان ، آرام و موقر...

آبان ، زنی با عطر کریستین دیور ، و چشمانی سیاه ، با دستکش های سفید مخملی ، و هزار آرزوی محال...

آبان ، زنی به شکل تو ، متغییر ، آرام نا آرام ، زیبای سرکش ، هست نیست...

آبان ، زنی که دامنش توی باد میرقصد و پاهاش ، به ملایمت باران آواز میخوانند ، و زنانگی ، ذره ای از چروک گوشهٔ چشمهاش  است ، وقتی که میخندد...

آبان ، این عقرب زیبای دلفریب ، رسید...


| محمد یغمائی |

  • پروازِ خیال ...

به قدر هیچ

۱۲
مرداد


رخ به رخ

و چشم توی چشم

نفس 

نفس

نفس با نفسهایت

من 

تو را اینگونه میخواهم

شبیه حس بازی در جان کودکی

یا اشک شوق 

روی گونهٔ مادری چشم به راه

من تو را اینگونه میخواهم

مثل بوسه ای

پشت لبخند عاشقانه ای

و حیف

آخ چقدر حیف

که تو نیستی

حتی به قدر هیچ

اندازهٔ هیچ

تو

نیستی...


| محمد یغمائی |

  • پروازِ خیال ...