کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهتاب سالاری» ثبت شده است


عزیزم!

گاهی 

فقط اندکی از مرا

برای روزهای نداشتنم کنار بگذار

مثلا دست خطم را

که لای کتاب شعری

آهسته تو را می بوسد

یا صدای غمگینم را

که در یک شب بخیر طولانی

در گوش خواب آلودت می گوید:

«تا ابد دوستت دارم»


حق با فروغ بود

روزی من

پرنده ای مرده خواهم بود

که تا بی نهایت 

در تو پرواز خواهد کرد...


| مهتاب سالاری |

  • پروازِ خیال ...


از شب مبهمم دوباره سکوت

از نگاهم تگرگ می بارد

سیزده بار با دلم گفتم

مطمئنم که دوستم دارد


سیزده هم چه واژه ی نحسی است

که تو در سیزده ...به در شده ای

که همین صحنه آخر من شد

که تو دور و... تو دورتر شده ای


و نگفتی که "دوستت... " گفتی؟

من که یادم ... تو را فراموش است

بین ما عاشقانه ای گم شد

رابطه... یک چراغ خاموش است


روی تختی که جای خالی من

در اتاقی که عاشقم کردی

فاصله حرف تازه ی ما شد

اسم شب را تو یادم آوردی


شب تمام سکوت من بی توست

شب همان اتفاق بی فرداست

ای که یادم تو را فراموش است

زن دور ترانه ات اینجاست


می غروبم کنار پنجره ... زرد

می نشینم میان بغض سکانس

با دلی که ... تمام شد... [آژیر...]

با دلی که... الو...؟ الو...؟ اورژانس...؟


| مهتاب سالاری |

  • پروازِ خیال ...


توی این خوابها کسی مرده است

کسی از راز مرگ بو برده است


اشک...زوزه...تگرگ...دامن...باد

باورم کن که مرگ در من زاد


بر درختی که دار... می رقصی

نیمه گرگی که هار... می رقصی


سایه ام که همیشه گم شده ام

توی نقشی کلیشه گم شده ام


با تو شعر سکوت می خوانم

در نمازت قنوت می خوانم


باورم کن که مرگ راز من است

و هجوم تگرگ رار من است


زیر پایت صدای من له شد

آخرین سایه های من له شد


نبض تاریک دست‌هایم را...!

باز گردان به من صدایم را


من حوای بی بهشت توام

نیمه ی سیب سرنوشت توام


پری سایه زاد من بودم

 مادر آب و باد من بودم


باورم کن که مرگ در من بود

و هجوم تگرگ در من بود


سایه ام را سیاه گم کردم

 و خودم را که...آه ... گم کردم


آااای مرد هزاره ی تقدیر!

آااای فاتح! سوار! سرور پیر!


نیمه ی گنگ دیگرت من بود

تو مرا دفن...!؟ مادرت زن بود...


| مهتاب سالاری |

  • پروازِ خیال ...