کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

تو آن روزها فقط یک شماره بودی

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۵۴ ق.ظ


تو آن روزها یک شماره بودی که اگر پول خرد پیدا می کردم کنار یک دکه زرد رنگ خسته، سر یک کوچه بن بست می ایستادم تا صدایت را بشنوم.

تو ... در حافظه ام بودی و چند نفر دیگر که عزیزکرده هایم بودند.

بقیه  اسمی بودند و چند عدد که در دفترچه ای کوچک، گوشه کیفم به خواب رفته بودند.

آن روزها از صدای زنگ تلفن نمی ترسیدم ... 

تمام خبرها خوب نبود ولی قابل تحمل بود .... فراموش می شد ... ویران نمی کرد.

حالا .... تلفنم به جای زنگ، موسیقی را که تو دوست داشتی پخش می کند ولی همیشه مرا می ترساند ... 

شاید برای اینکه می دانم دیگر هرگز صدایی را که سالهاست در انتظارش مانده ام، نخواهم شنید.... 

یک سلام که با تمام سلام های دنیا تفاوت داشت...

تو آن روزها فقط یک شماره بودی .... مثل تمام شماره های شش رقمی که  هرگز فراموش نمی شوند ...


| نیلوفر لاری پور |

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۵/۱۰/۰۲
  • ۴۱۳ نمایش
  • پروازِ خیال ...

نیلوفر لاری پور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی