کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

تا فرصت هست

شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۵۰ ب.ظ


بر روی دامانم ستاره چیده ام، تا اگر گذرت به کوچه ما خورد بتوانی آسمان را در من ببینی ، 

باران را در چشم هایم و ماه را در انعکاس چهره ات در چشمانم ببینی، 

شب را در آغوش بگیری با موهای مشکی ام، اما اینبار هیچ، تاریکی را نبینی و فقط باران شانه هایت را خیس کند. 

نترس این شوری اشک نیست که روی زخم های لبم سر میخورد و آن ها را میلرزاند، شور عشق این چنین ابر ها را پر باران و چانه را لرزان کرده. 

اگر از طرف ما گذشتی، سری به شب بزن، نگذار که ستاره هایی که چندین سال پیش مرده اند نورشان را از ما بگیرند، 

تا فرصت هست، تا چشم هایم هنوز باران دارد، تا هنوز هم میتواند تو را ببیند این زیارت را قسمتشان کن ، 

برایت در دستانم نرگس کاشته ام که اگر گذرت به کوچه ما خورد  با دست هایت از باغ دست هایم گل بچینی. 

نترس جانان بچین، با هر دستی که به دستانم میخورد این باغ سرسبز تر میشود، دستانت را جدا نکن که کویر میشود این نرگس زار. 

نگذار پژمرده شود این باغ، حق نرگس های خوشبو و زیبا نیست این مرگ نا جوان مردانه. 

تا فرصت هست، راهت را به کوچه ی ما کج کن جانا، غرور را خاک کن و به پاهایت آمدن بیاموز، 

تا فرصت هست، نگذار که زمستان تاریک با شب های بلندش و نرگس های سرما زده اش پیش ما بماند.


| مهتاب خلیفپور |

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۵/۱۰/۲۵
  • ۵۶۹ نمایش
  • پروازِ خیال ...

مهتاب خلیفپور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی