کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی افروغ» ثبت شده است


قدیم ها که بچه بودیم یک کیسه ی کوچکِ پلاستیکی بود که پر بود از یک مایع عجیب.

یک دکمه ای روی کیسه بود که وقتی می زدیش گرما از زیر دکمه خیلی سریع و یک دستْ می ریخت توی کیسه.

طوری می ریخت که انگار چند قطره خون رو ریخته باشی توی یک لیوانِ کوچکِ پر از آب.

تا پنج می شمردی و تمام. کیسه داغِ داغ بود. کیسه رو می ذاشتی توی جیب کاپشنت

و با حرارتی که توی دستهات می ریخت، تا بذاق دهانت رو هم گرم می کرد.

بچه بودیم و داشتن این چیزها لذت بزرگی بود. خیلی کیف داشت. 

هم فشار دادن دکمه! هم گرماش. هم مورمورِ ریختنِ گرما توی تنت.

به بوسیدنت که فکر کردم یاد اون کیسه افتادم.

فکر کردم اگر ببوسمت، از سرِ دلم تا حتا اَشک چشمهام مثل اون کیسه شروع کنه داغ شدن؛ مورمور شدن.

من هیچ وقت از اون کیسه ها نداشتم. هیچ وقت هم دکمه ش رو نزدم و گرماش رو حس نکردم. 

فقط دست بقیه دیدم و لذتش رو تصور کردم. 

لذت مورمور شدن. لذت کیف کردن.


| مهدی افروغ |

  • پروازِ خیال ...


کاش یک دکمه بود من اینجا می زدم اش

بعد همه ی غصه هایت از دلت می ریخت توی دل من

و بعد تو می رفتی توی حیاط خیس از بارون دم غروب لی لی بازی می کردی 

و غش غش می خندیدی و من را صدا می زدی بیایم ازت فیلم بگیرم؛

من هم که غصه دار، دو تا سیگار می کشیدم

بعد غصه هایت پووف می شد توی هوای تهران و می آمدم خودم هم لی لی بازی می کردم 

و جر می زدم و جیغ می زدی و می زدمت زیر بغلم و با خودم می بردمت داخل...

نیست از این دکمه ها. سرچ کرده ام یک بار.


| مهدی افروغ |

  • پروازِ خیال ...

احمق

۰۵
فروردين


مامان می گه آدما رو دلخواهِ خودت نکن،

اگر هم کردی دلخواهشون شو؛ تنهاشون نذار

مامان می گه تو دست روی هرکسی بذاری دلخواهت می شه، چون داخِلت زشت نیست.

مامان می گه چشمات رو باز کن که یکبار دلخواهت رو انتخاب کنی

می گه پای انتخابت وایستا؛ می گه اگر واینستی قبول کردی که احمقی

مامان می گه بیشترِ احمقا هیچ وقت انتخاب نمی کنن

انتخاب می شن...

مامان از احمقا خوشش نمیاد؛ می گه همون بهتر که انتخاب بشن

مامان می گه تو احمقی؟

می گه اگه ندونی احمقی پس خیلی احمقی.


| مهدی افروغ |

  • پروازِ خیال ...